جوان آنلاین: خداخدا گفتنهای علی جهانبخش بعد از جدال نفسگیر و به یاد ماندنی با ژاپن را بگذارید کنار دعا خواندش در لحظه ورود به میدان برای شروع مسابقه و بعد قاب سجده شکر کاپیتان محجوب ایران را کنار سجده شکر امیر قلعهنویی، سرمربی تیم ملی قرار دهید تا متوجه شوید چرا فوتبال ایران با تمام جهان متفاوت است.
راستی این چه فوتبالی است؛ مگر میشود اینقدر متفاوت بود. فوتبالی که محبیاش بعد از تاریخسازی استوری میگذارد و خود را نوکر حضرت سقا (ع) مینامد و سرمربیاش بعد از برد آن را از مرهمت ائمهاطهار برمیشمرد. فوتبالی که پورعلیگنجی آن در لحظه زدن پنالتی فریاد یا علیابنموسیالرضا (ع) سر میدهد، مطمئناً با بقیه فوتبالها فرق دارد. البته هیچکس نمیتواند منکر تلاش و زحمت و برنامهریزی برای موفقیت شود که اگر اینها نباشد هیچ موفقیتی شکل نمیگیرد، اما جدای از تمام اینها، فوتبالی که یک ایران را پای سجاده میکشاند، حتماً با بقیه فوتبالها متفاوت است و البته باز هم شکی نیست که فقط با دعا و توسل نمیتوان به موفقیت دست یافت و باید مردانه وارد میدان شد و جنگید تا دعا جواب بدهد، درست مانند کاری که قلعهنویی و شاگردانش عصر شنبه انجام دادند.
شنبه بعدازظهر از همان بعدازظهرهای فراموش نشدنی بود، از همانهایی که دل توی دلمان نبود. از همان بعدازظهرهایی که دست به دعا، ثانیهشماری میکردیم تا با شنیدن سوت پایان از دهان داور چینی فریاد شادی سردهیم، آنهم نه یک شادی معمولی، بلکه یک شادی خاص، یک شادی تمامعیار و یک شادی که تا آسمانها بالا ببردمان و همانجا نگهمان دارد.
این قابها تفاوت فوتبال ایران با فوتبال تمام دنیاست. فوتبالی که نمیتوان دوستش نداشت. فوتبالی که ایران بودن از سرورویش میبارد و همین باعث میشود با وجود تمام حاشیههایش دوستداشتنی باشد. فوتبالی که ایران دوباره به آن افتخار میکند. فوتبالی که حالا قهرمانی آسیا را میخواهد، هدفی که دور از دسترس نیست، اما برای رسیدن به آن باید دو بعدازظهر بهیاد ماندنی دیگر را هم تجربه کنیم.
در این میان عدهای خودفروخته هم پیدا شدند و سعی کردند با تمام توان این پیروزی بزرگ را مثلاً به خیال خامشان کمرنگ کنند. تکلیف آن «مردک مفلوک» اینترنشنالنشین که روشن است. او که معلوم نیست بعد از پیروزی بزرگ ایران به کدام سوراخ خزیده تا باز هم بیاید و از پیشرفت ژاپنیها و بدبختی ایران بگوید. تکلیف امثال فردوسیپور هم که اینجا و در سایه نظام جمهوری اسلامی برای خودشان برنامه میسازند و در زمان شادی مردم با پخش یک برنامه ضبطشده هدفمند، از ممنوعالمعامله بودن فوتبالیست باسابقه- بدون اشاره به علت آن- خبر میدهند و روی شادی و اقتدار تیم ملی در حساسترین زمان پارازیت میروند نیز روشن است. این نوعی مفلوکبودن و فلکزدگی است. بگذار با تمام توانشان مقابل شادی ما بایستند و برای دشمنانمان تیترسازی کنند. بیخیال، ما به این فوتبال مینازیم، آنها هم برای دلخوشی دشمنان قسمخورده این آب و خاک کار کنند. فقط در این میان کاش شهریار فوتبال ایران وارد بازی آنها نمیشد و اجازه نمیداد برنامهای را که قبلاً تولید شده بعد از برد تاریخی تیم ملی پخشکنند تا نگرانی کارهای اقتصادی خود را فریاد بزند.